سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسر آدم وصىّ خود در مال خویش باش ، و در آن چنان کن که خواهى پس از تو کنند . [نهج البلاغه]

پیام ازیک اشنا

 
 
یاد ان سفرکرده(پنج شنبه 85 آذر 2 ساعت 11:43 عصر )

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیروزو امروز هوا یک جوری دیگه بود.

اخه امروز 30/8/85بود.هوا سنگین وغمگین بود چون اغامون یک یار مهربان وباوفا را از دست داد.

دیروز که شنیدم از تلوزیون که مقام معظم رهبری تسلیت گفتند فهمیدم یک عزیز بزرگواری را از دست دادیم.

امروزقم سراسر عزاوماتم بود در خانه  بچه  ها بهم گفتند   فردا تو تشیع جنازه شرکت میکنی فورا گفتم اری بابا ایشان ازمراجع اعظام اهل تشیع بودند وظیفه فمونه

.صبح امروزقراره تشیع جنازه کنن.اخه از تلوزیون اینجوری گفتن ساعت9 صبح.

همه قم امروز تعطیل بود حوزه علمیه ازدیروز تعطیل بود ازصبح ساعت 30/8از خونه زدم بیرون سوار خط شهری شدم از پردیسان امدم به حرم. جمعیت زیاد جمع شده بود. با ز هم می امدنداز شهرهای اطراف هم امده بودند از تهران ازتبریز هم امده بود (.چون ایت الله میرزا جواد  تبریزی ازاهل تبریز بود واز مفاخردیار اذربایجان بود.)

رفتم داخل حرم بعد از عرض ارادت ساحت مقدس حضرت فاطمه معصومه واهل بیت علیهما سلام رفتم داخل صحن بزرگ که جمعیت زیادی از اون طرف با فشار زیادی به طرف حرم مطهر امدند .یکی چند نفر گفتند دارند پیکر مطهر را از اون طرف ازطرف  خیابون  اراک  پل حجتیه  میدان انقلاب و خیابون  ایت الله مرعشی نجفی (ارم) دارن تشیع میکنندو میارن طرف حرم مطهر تا داخل حرم جوار بی بی

فاطمه معصومه کنار قبور مراجع گذشته دفن کنن.

همه برگشتیم به طرف  پل اهنچی همه  جمعیت با  هول ولع  زیاد به طرف خیابان اراک رفتیم پیکر مطهررا ازطرف میدان شهید مطهری تشیع میکردن به طرف پل حجتیه .

من سرپل اهنچی ایستادم ازدور پیکر مطهر را دیدم واون جمعیت مشیع کننده که بر سر سینه خود میزدند و ندای

عزا عزاست امروز روز عزاست امروز    مهدی صاحب زمان صاحب عزاست امروز.

نظاره میکردم خود به خود اشکم جاری شد مانند یک پسری که پدری اون هم چنین پدری راازدست داده گریه کردم.

جمعیت  هر لحظه  بیشتر می شد  تا اینکه رقم  به  میلیونی رسید تمام  خیابونهای اطراف حرم پر از جمعیت زن مرد کودک جون پیرمرد پیر زن از روحانیون از بازاریان کسبه واصناف نیروهای نظامی انتظامی همه و همه کس امده بودند ودر تشیع جنازه شرکت کرده بودند.

با رد شدن پکر مطهر به طرف پل حجتیه من برگشتم داخل حرم تا در حیاط بزک که میخواستند نماز بر پیکر مطهر بخوانن من جای برای خود بگیرم با اینکه هنوز پیکر مطهر بیرون حرم تشیع میشد در حیاط حرم صفهای نماز تشکیل شده بود.

یک قسمتی از حیاط را باداربست فلزی جدا کرده بودند مخصوص اشخاص مهم از جمله ایات اعظام شخصیتهای مملکتی نماینه رهبری نماینده ریاست جمهوری و.....

 قسمتی  از حیاط  مخصوص  خانمها جهت   شرکت در نماز بر اون پیکر پاک بود.

من رفتم به اون اولها. شدم تقریبا جزو  صفهای  اولی  بعداز داربست  فلزی . فشار جمعیت خیلی زیاد زیاد می شد بلاخره بعد از حدود یک ساعت شاید هم بیشتر پیکر مطهر وارد حیاط حرم شد . حدود  یک ربع  ساعتی  طول  کشید  تا به  جایگاه اصلی  یعنی  نماز برسد بعد از حدود نیم  ساعت  حضرت  ایت الله وحید خراسانی (دامت برکاته) بر پیکر مطهر ایشان نماز خواندند. وبعد وصیت نامه  ان  حضرت  قرائت شد که حاوی چند نکته مهم و توصیه جدی  برای اقشار مختلف بود. ومن ان قسمتی که مربوط  به خودم  هست به  یاد  دارم  اینکه  به( طلاب عزیز من در تمام  عمرم باجدیت در تحصیل علم تلاش  میکردم وتا حال نیز در طلب علم بودم از اول طلبه ای بیش نبودم و الان نیز  طلبه ای بیش  نیستم الان درچنین وضعیتی حول دین حق وتشیع اهل بیت باشید. که دین بر حق دین اسلام شیعی است. در اخر محتاج  دعای خیرشما عزیزان هستم.)

بعداز خوانده شدن وصیت پکر مطهر را برای خاک سپاری داخل حرم بردن  هنگام برگشتن به خونه دیدم افرادی که باپای برهنه بدون کفش گاهی یک لنگه کفش داشتن وحیاط حرم پر بود از انواع کفش شال گردن ودستمال و...

ساعت 30/11 دیگه همه داشتند به خونه هاشون بر میگشتند من هم رفتم یک مقدار نون تهیه کردم وبه خونه برگشتم.خسته وکوفته اما راضی....



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 2  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 68588  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «